سه افسانه درباره ی شطرنج / برگردان از “رامان رامتین”
سه افســــــــــــانه درباره ی شطرنج
برگردان از رامان رامتیندکتر “لارس بو هانسن” استاد بزرگ و نویسنده ی سرشناس دانمارکی که سابقه پنج عنوان قهرمانی کشورش را دارد اخیراً به همراه همسر روانشناسش استاد بین المللی بانوان “جن هانسن” اقدام به تاسیس یک وبلاگ نموده اند که در آن به مطالب جالبی می پردازند. مقاله زیر با عنوان «سه افسانه درباره ی شطرنج» یکی از آن هاست:
شطرنج بازی ای است که همه می شناسند – از طریق بازی کردن، دیدن بازی بقیه و یا حداقل شنیدن اسم آن – با وجود این شطرنج توسط هزاران افسانه احاطه شده است!
در اینجا به سه تا از آن ها که من و “جن” [همسر لارس بوهانسن استاد بین المللی جن هانسن] در تمامی این سال ها – از موقعی که به شطرنج معرفی شدیم و پس از آن کسب عناوین بین المللی در المپیاد ها و مسابقات جهانی تا موقعیت حالمان در قامت یک مربی – با آن روبه رو شده ایم اشاره می کنیم.
افسانه ی اول:
“او خیلی با استعداد است و بدون شک روزی استاد بزرگ خواهد شد”
حقیقت: بیایید با ارقام شروع کنیم در میان بیش از هشتاد هزار بازیکن ثبت شده در فدراسیون شطرنج آمریکا تنها ۵۴ نفر دارای عنوان استاد بزرگی هستند یعنی کمتر از هفت ۰/۰۷% (هفت صدم) از آن ها!
ممکن است این درصد در کشور های دیگر کمی بالاتر باشد مثلا در دانمارک ۰/۲% (دو دهم) از بازیکنانی که در تورنمت ها بازی می کنند استاد بزرگ هستند ولی واضح است که بر پایه آمار و ارقام شانس کسب عنوان استاد بزرگی بسیار کم است.
نتیجه چیست؟ تبدیل شدن به یک بازیکن عالی در شطرنج بسیار دشوار است – بسیار دشوارتر از چیزی که عموم مردم تصور می کنند – به راستی کسب عناوین استاد بزرگی و استاد بین المللی نیاز به تلاش بسیاری دارد گرچه غیرممکن نیست ولی آیا می دانید رسیدن به این مقام به چه چیزهایی نیاز دارد؟
هنگامی که والدین به من می گویند که مربی فرزندشان گفته است: “وی در راه کسب عنوان استاد بزرگی است”، من از یک چیز اطمینان پیدا می کنم و آن این است که مربی فرزندشان خود یک استاد بزرگ نیست و معمولاً ۱۰۰۰ درجه پایین تر از سطح استاد بزرگی است. یک استاد بزرگ هیچ گاه به یک بچه ی با استعداد و یا والدینش چنین چیزی نمی گوید.
در واقع هر چه که بچه با استعداد تر باشد احتمال کمتری وجود دارد که مربی استاد بزرگش توجه او را به طور تمام و کمال به توانایی بالقوه وی برای استاد بزرگ شدن در آینده جلب کند.
استعداد های ۸ و یا ۹ ساله بسیاری وجود دارند. کافی است در تورنمنت بعدی که شرکت می کنید نگاهی به اطرافتان بیاندازید ولی تعداد بسیار کمی از آن ها راه دستیابی به عنوان استاد بزرگی را به طور تمام و کمال طی می کنند. چه چیز آن ها را از طی کردن راه باز می دارد؟ توهم! توهم ساده بودن راه پیش رو!
به عنوان یک مربی نباید وی را در این توهم بیاندازیم.
حتی اگر بچه متعلق به طیف نادر بسیار با استعداد باشد – مانند “کارلسن”، “کاروانا” و “ناکامورا” – تمرکز بر نتایج و درجه و این حرف که شما به هدف تان نزدیک شده اید مضر می باشد. مثلاً به عنوان یک بازیکن با درجه ۱۷۰۰ این موضوع فشار بسیار زیادی بر بازیکنان جوان می گذارد و توجه شان را به جای این که بر ارتقای مهارت هایشان جلب کند به آزرده شدن توسط نتایج شان جلب می کند و این خطر بسیار بزرگی است که باعث می شود جوان های با استعداد، دل زده شوند.
او می فهمد که عنوان رویایی اش چقدر دور و دست نیافتنی است و باید چه چیزهایی را برای رسیدن به آن قربانی کند! ما به استعداد های بسیاری برخورد کرده ایم که به خاطر کسب نتایج بد یا پیشرفت کندشان از شطرنج دل زده شده اند.
افسانه ی دوم:
“فرزند من بسیار استثنایی و باهوش است. او نیاز ندارد که
زمان زیادی را صرف شطرنج کند پس برای وی راه میان بری وجود دارد“حقیقت: هیچ میان بری برای رسیدن به مدارج بالا در شطرنج وجود ندارد. اگر می خواهید به مدارج بالا برسید باید چیزهایی را به خاطر آن فدا کنید!
گاه و بیگاه والدین از ما می پرسند: “بچه ی ما بسیار باهوش است و یادگیری اش سریع است. میان بری سراغ ندارید که با توسل به آن بتواند به مدارج بالا در شطرنج برسد بدون این که وقت زیادی صرف آن کند!؟”
متاسفانه پاسخ صادقانه به این سوال این است: “میان بری برای رسیدن به مدارج بالا در شطرنج وجود ندارد.”
شطرنج نیاز به صرف کردن زمان مناسب و درخور توجه دارد. تمامی استادان بزرگ هزاران ساعت را صرف بازی کردن، مطالعه کردن، آنالیز کردن و … می کنند.
بیشتر والدین می خواهند که فرزندانشان منعطف و چند بعدی باشند و فعالیت های متعددی را دنبال کنند این کاملاً خوب است البته فقط تا زمانی که فرزندانشان کوچک هستند. اما اگر بخواهند راه دست یافتن به مدارج بالا را در شطرنج طی کنند نمی توانند زمانشان را میان ۵ یا ۶ فعالیت مختلف تقسیم کنند. گاهی اوقات نیاز است که تصمیماتی سخت گرفته شوند!
تجربه به ما نشان داده است که اکثر بازیکنان برتر دنیا در سال های ابتدایی شان مشغول دو فعالیت (غیر درسی) بوده اند که یکی شطرنج و دیگری فعالیتی بدنی بوده است. به عنوان مثال من [لارس] زمانم را بین فوتبال و شطرنج تقسیم کرده بودم ولی دیگر به هندبال و شنا ادامه نمی دادم و همچنین “جن” وقتش را میان دویدن و شطرنج تقسیم کرده بود. این ترکیب ورزش جسمی و فکری برای تامین استقامت در سطوح بالای رقابت ها مورد نیاز است. “مگنوس کارلسن” نیز در کنار شطرنج به فعالیت های بدنی بسیاری می پردازد.
افسانه ی سوم:
“شطرنج ورزش ارزانی است و
تنها چیزی که نیاز دارید یک صفحه و مهره ارزان قیمت است!”حقیقت: اگر جاه طلبی شما فراتر از سطح مقدماتی برود شطرنج نیز خرج هایی دارد!
بعد از صفحه و مهره ارزان قیمت! شما خواهید فهمید که به کتاب، کلاس، عضویت در باشگاه و فدراسیون و سایت های آنلاین شطرنج، بانک اطلاعاتی، دی وی دی، وسایل الکتریکی، ورودیه تورنمت ها، کمپ های شطرنجی، مربی و نرم افزار و … نیاز دارید علاوه برآن والدین نیز زمان و پول زیادی برای رساندن فرزندانشان به تورنمنت ها و کلاس ها صرف می کنند!
چرا مردم چنین پول هایی خرج شطرنج می کنند!؟ به همان دلیلی که برای تحصیل خرج می کنند: برای تیزبین تر شدن، خلاق تر شدن، برای گرفتن تصمیمات محکم و جدی و ساختن زندگی ای کامل تر.
من نقل قول مشهور رئیس سابق «دانشگاه هاروارد» را بسیار دوست دارم که می گوید: “اگر فکر می کنید تحصیلات گران است در جهالت به سر خواهید برد.”
حال به چیز هایی که عوض آن بدست می آورید می پردازیم که شامل پول هایی است که از طریق آموزش شطرنج یا بردن جایزه در مسابقات بدست می آورید. همچنین چیزی که در دراز مدت بدست می آورید چارچوب ذهنی استراتژیک است.
برای من و “جن” شطرنج همواره اشتیاق و علاقه ای عمیق و با ارزش بوده و در ازای تمامی رنج ها و مرارت هایی که برای بهتر شدن در شطرنج کشیده ایم و تمامی تصمیم های دشواری که گرفته ایم به اقصی نقاط دنیا سفر کرده ایم و در تورنمنت ها متعدد شرکت کرده ایم و انسان های شگفت انگیزی را ملاقات کرده ایم، مکان های جالبی را دیده ایم و بالاتر از همه شطرنج برای ما همواره جذاب بوده و هست!
منبع : سایت آچمز